گفت و گو با مصطفی ادرسی، مدیرعامل شرکت دانش بنیان علم اندیشان عمران کویر
شرکت های دانش بنیان عمدتا با یک مشکل بزرگ مواجهند؛ عدم اعتماد. افراد در نهادهای دولتی یا حتی شرکت های خصوصی ترجیح می دهند با روش های پیشین خود کار کنند و کمتر کسی ریسک عمل کردن به روش های جدید و امتحان نشده را به جان می خرد. همین امر باعث می شود شرکت های دانش بنیان با بحران بازار رو به رو شوند و تا بازاری هم نباشد، نمی توان کاری را پیش برد.
مصطفی ادرسی، مدیرعامل شرکت دانش بنیان کویر، نیز با اشاره به همین موضوع درباره فعالیت های این شرکت و مشکلاتی که نگاه سنتی و محافظه کارانه ایجاد می کند، با مجله دانش بنیان به گفت و گو پرداخته است.
چطور شد که شرکت علم اندیشان عمران کویر را تاسیس کردید؟
از همان ابتدا هدف شرکتی که تاسیس کردیم، وارد کردن بحث فناوری های نوین در مهندسی عمران بود. می خواستیم این فناوری ها را در کشور اجرایی کنیم. البته مشکل این جاست که اکثر پیمانکاران اهل ریسک نیستند و چون کارهای جدید پایه علمی و پژوهشی می خواهد و ریسک انجامش بالاست، دنبال کار متداول و تجربه می گردند و از اجرایی کردن کارهای پژوهشی دوری می کنند. به همین علت است که بحث های علمی و دانشگاهی وارد فاز اجرایی نمی شوند و پل ارتباط میان صنعت و دانشگاه عملا برقرار نمی شود.
تا امروز چه فعالیت هایی داشته اید و چه محصولاتی تولید کرده اید؟
از آن جا که خودم به عنوان عضو هیئت علمی تمایل فعالیت پژوهشی دارم، سعی کردم که شرکت را هم در همان راستای کارهای پژوهشی پیش ببرم. در رابطه با همین موضوع، در سال های 92 و 93 که قیمت قیر بالا رفته بود و روسازی آسفالت گران تمام می شد و از آن طرف تعداد و تولیدات کارخانه های سیمان مازاد ظرفیت بود، ما پیشنهاد کردیم که طرح روسازی بتنی را جایگزین آسفالت کنند که به صرفه تر باشد. بر همین اساس شرکت تاسیس شد، اما بعد از مدتی قیمت قیر پایین آمد و وضعیت به حالت گذشته بازگشت و ما بازار هدفمان را از دست دادیم. از آن به بعد تلاش کردیم روی بازارهای دیگر این حوزه کار کنیم و پروژه های فناورانه را جلو ببریم. چند کار فناورانه با موضوعات مختلف تعریف شد. با چند جا صحبت های اولیه را انجام داده ایم و در مرحله عقد قرارداد هستیم تا بتوانیم برای این موضوعات جدید، قراردادهای کوچک ببندیم.
می شود بیشتر درباره این محصولات توضیح دهید؟
یکی از بحث هایی که به آن ورود کردیم، بتن خودمتراکم است. با یک شرکت در یزد قرارداد مشاوره بسته ایم و از نظر اجرایی داریم بازاریابی می کنیم. موضوع دیگر بتن هوشمند است. به این صورت که به عنوان حسگر در سازه های بتنی قرار داده می شود و پایش سازه ها براساس خروجی حسگرها انجام می شود. این کار برای پایش سطح سلامت سازه است. برای آزادراه تهران - شمال یک بحث اولیه انجام شده که این طرح را در یکی از زیرساخت های آن محور اجرایی کنیم. این موضوع جدید است و پایان نامه دکترایم در ایتالیا بوده است که آن را توسعه داده ام. در دنیا هم این اتفاق تازه ای است که به جای استفاده از حسگرهای الکترومکانیکی، خود بتن تبدیل به حسگر شود و در سازه قرار گیرد. چون این مسئله کاملا نو است، نیاز به حمایت دارد، چون کارفرماها به سختی این ریسک را قبول می کنند.
نکته دیگری که روی آن کار کرده ایم WIM (Weight In Motion) است. یعنی دستگاهی که بتواند وزن ماشین های روی جاده را در حال حرکت ثبت کند. اهمیت این موضوع در مواردی است که مثلا اگر ماشینی با بار غیرمجاز روی جاده بیاید، تخریب زیادی ایجاد می کند و سازمان های راهداری علی الاصول به دنبال این هستند که مانع از عبور ماشین های با بار غیراستاندارد شوند. این دستگاه در کشور ما وارداتی است و در حدود 700 میلیون تومان هم قیمت دارد. بتن هوشمندی که ما طراحی کردیم، قابلیت اندازه گیری بار چرخ ها را در حین حرکت دارد و لذا دیگر نیازی به استفاده از آن دستگاه گران قیمت نیست. این در حالی است که هزینه تمام شده اش حدود یک هفتم مبلغی است که برای آن دستگاه وارداتی می پردازند.
بعد از بحث زلزله نیز، خانه ای پیش ساخته را طراحی کردیم و با همکاری یک کارخانه در چین، قصد ساختن آن ها را داشتیم. خانه ای 60، 70 متری که با قیمت 40، 50 میلیون قابل تهیه است. از آن جا که قیمت تمام شده در چین بهتر بود، از آن ها خواستیم که براساس این طرح یک نمونه اولیه بسازند. این را به بنیاد مسکن بردیم و گفتیم به جای کانکس هایی که بعد از شش ماه دیگر قابل استفاده نیست و باید به فکر خانه برای افراد بی سرپناه بود، از این خانه های پیش ساخته بخرید که می تواند به عنوان خانه دائمی نیز استفاده شود. گفتیم خرید کانکس هدر دادن منابع است و با خرید این خانه ها یک سرمایه گذاری بلندمدت می کنند. از آن ها خواستیم این امکان را ایجاد کنند که ما یک نمونه را وارد کنیم و اگر راضی بودند، خودشان با شرکت چینی ارتباط بگیرند. اما این بحث ما هم به جایی نرسید. چون فعلا در عمل مدیریت در کشور ما نگاه بلندمدت ندارد و طرح خانه ای که تنها ظرف 12 ساعت سر هم می شد، به جایی نرسید.
سرمایه ای که با آن شرکت را تاسیس کردید، چقدر بود؟
شاید باورتان نشود که یک میلیون سرمایه ثبتی شرکت بود.
گویا برای کارهای نویی که انجام داده اید، هنوز نتوانسته اید بازار مناسبی پیدا کنید. با این وجود، شرکت چگونه به حیات خود ادامه داده است؟
چند کار اجرایی اولیه که به آن ها اشاره کردم، باعث شد پشتوانه خوبی برای ما ایجاد شود، ولی از زمانی که این بازار را از دست دادیم و فقط روی کارهای پژوهشی تمرکز کردیم و با رکود شدید فعلی مواجه شدیم. کارهایی که تا امروز به سرانجام رساندیم، در حد مشاوره بوده در پروژه هایی چون تقاطع غیرهم سطح یا طراحی مسیر خلاصه می شده است. اما متاسفانه در محصولاتی که رتبه دانش بنیانش را گرفته بودیم، قراردادی نداشتیم.
نکته ای که در همکاری با شرکت چینی برایم جالب توجه بود، این بود که نقشه خواستند و در عرض یک هفته عکس خانه تمام شده را تحویل من دادند. منظورم این است که فاصله طرح تا اجرا بسیار کوتاه است و این باعث می شود مسیر به نتیجه رسیدن بسیار کوتاه شود. نمی دانم مشکل کجاست و چرا ما در این قضیه ضعف داریم. تا وقتی هم که پایه های قانونی این موضوع حل نشود، ارتباط صنعت و دانشگاه عملا نتیجه ای نخواهد داد.
تفاوت فعالیت شرکت های دانش بنیان با دیگر شرکت ها در چه چیزی است؟
در کارهای ما ریسک خیلی بالاتر است. چون تولید دانش بنیان حتما باید با تکنولوژی و دانش بالا باشد و وقتی محصول تکنولوژیک باشد باید از فاز تحقیق وارد مرحله پایلوت و بعد نیمه صنعتی و در نهایت صنعتی شود که این فرایند تخصصی و هزینه بر است و زمان زیادی نیز می طلبد. سه سال است که در کشور ما بودجه پژوهشی تمام ادارات صفر شده است. چون کسری بودجه داریم و پژوهش به نظر کاری لوکس می آید. در صورتی که اگر نگاهی به کشورهای توسعه یافته بیندازیم، می بینیم که آن ها بیشترین بودجه را صرف پژوهش می کنند، مانند کره جنوبی که بیشترین بودجه پژوهشی را در دنیا دارد و بیشترین محقق کارهای آزمایشگاهی از نظر تعداد بر سرانه جمعیت که نتیجه این اتفاق، کشوری پیشرفته است.
اما در کشور ما نفت استخراج می شود، بخش عمده آن که در اختیار نیروی اجرایی کشور قرار می گیرد، صرف پرداخت یارانه و سرانه مصرف می شود و مبلغ کمی برای بودجه عمرانی می ماند. طبیعی است که پولی برای پژوهش هم نمی ماند. آیا توقع دارید استاد دانشگاه با حقوق محدود، کاری پژوهشی را کلید بزند و آن را به نتیجه برساند؟ این نشدنی است.
فکر می کنید راه حل این مشکل چیست؟
در کشور ایتالیا که محل تحصیلم بود، روی تک تک این موارد فکر شده بود. استادم از من می پرسید که شما افراد باهوشی هستید، مشکل کجاست که نمی توانید آن طور که باید پیشرفت کنید؟ واقعیت این است که مشکل اصلی در کشور ما بروکراسی اداری است. هنوز یک قاعده درست برای کارهای پژوهشی تعریف نشده است. من در جواب استادم گفتم که در کشور ما ارتباط دانشگاه و صنعت ضعیف است. او هم گفت که ما برای حل این مشکل قانون گذاشته ایم. مثلا کارخانه ماشین سازی فیات در شهر تورین قرار دارد. این کارخانه، مرکزی پژوهشی در کنار دانشگاه پلی تکنیک تورین احداث کرده بود که در واقع مغز فیات به حساب می آمد و اساتید و مهندس ها به آن جا رفت و آمد داشتند و در تعامل نزدیک با دانشگاه بود. قانون ایتالیا این بود که هر شرکت می تواند چند درصد از مالیات خود را در یکی از سه شاخه مذهب، پژوهش یا آموزش خرج کند. فرض کنید مالیات این کارخانه 50 میلیون دلار باشد. این یعنی سالانه حداقل پنج میلیون دلار صرف کارهای پژوهشی می کند. در اروپا، از جمله ایتالیا پژوهش های دکترا به این شکل است که یک پروژه را با مبلغ مشخصی پول در اختیار استادی که پیشنهاد پژوهشی بهتری ارائه کرده است، می دهند. آن استاد فراخوان می دهد و تمام دانشجویان متقاضی از سراسر دنیا رزومه خود را ارسال می کنند و استاد هم به تناسب کاری که می خواهد انجام دهد، تعداد مشخصی دانشجو را از بین آن افراد انتخاب می کند و به آن ها در تمام سال های تحقیق حقوق می دهد. به همین دلیل است که در آن جا دانشجوی دکترا کاری را می پذیرد و آن را تا آخر پیش می برد، زیرا از نظر اقتصادی تامین شده است. از طرفی برای آن که مشکل سوءاستفاده مالی نیز پیش نیاید، دانشجوها از خود کارخانه فیات حقوق دریافت می کنند، نه از استاد. هر دو هفته یک بار هم از کارخانه سر می زنند و بر کیفیت کار پژوهشی در آزمایشگاه نظارت دارند. هر هفته هم دانشجویان و استاد باید به کارخانه می رفتند و گزارش عملکرد می دادند. همه این اتفاقات است که نتیجه اش می شود کارخانه فیات. در ایران دانشجوی دکترا اصلا حقوق نمی گیرد. چون بودجه پژوهشی ناچیز است، استاد نمی تواند به دانشجو حقوق بدهد و دانشجو نیز اجبارا برای تامین مالی مجبور به پرداختن به کارهای غیرتخصصی پژوهشی خود می شود.
منبع: مجله دانش بنیان
ارسال به دوستان